وقتی تشخیص داد که جدا شدن از دردش در حال از هم پاشیدن رابطه اوست ، توانست طرز فکر خود را تغییر دهد. او به جای رفتارهای معمول گمراهی خود ، برای اولین بار به سمت ملیندا روی آورد. وی تلاشهای اشتباه در برقراری ارتباط را ترمیم کرد و از همه مهمتر ، با نگاه به درون به سمت شناختن احساسات دردناک و به طور فعال دنبال کردن ، به روش های سالم ، نیازهای زیر آنها را ترمیم کرد.
با این خودآگاهی جدید ، وی وقتی از او پرسید كه روز او چگونه می گذرد یا چگونه احساس می كند ، با Melinda به اشتراک گذاشت. و فهمید که او مشتاق گوش دادن و پیوند با او از این راههای آسیب پذیرتر است.
وی اظهار داشت: "من نمی توانم چقدر بیشتر از همه چیز لذت ببرم." من به عنوان کسی که با افسردگی دست و پنجه نرم کرده است ، فهمیدم. در واقع ، زندگی حتی در مواقع دشوار ، وقتی که در اتصال محبت آمیز هستیم ، شیرین تر است.
من گفتم: "چارلی" ، شما قهرمان من هستید! سخت ترین کار برای هر کسی نرم شدن وقتی سختی تنها رفتن ما بوده است. شهامت کردن دیوارهای شما شجاعت دارد و با میل خود مجدداً با شخصی که ممکن است بیشترین صدمه را وارد کنید ارتباط برقرار کنید. چه تفاوتی ایجاد کرده است؟ "
وی منعكس كرد: "من خیلی از این كار خسته شده بودم." "خسته از فشار از طریق. از خالی بودن مداوم در داخل خسته شده ام و احساس می کنم که در حال فروپاشی است. وقتی فهمیدم که اتصال کلید است ، همه چیز را تغییر داد. یاد گرفتم که ببینم می توانم با Melinda ، آن جریان انرژی مثبت داشته باشم. این آرامش و آرامش را به ارمغان آورد. "
چارلی دیگر خودکشی نیست و افسردگی او را پشت سر می گذارد. ارتباط با دردش جان او را نجات داد. او به شما می گفت سخت ترین قسمت ، باز کردن و چرخاندن به سمت ملیندا ، بهترین قسمت بوده است. و این همه تفاوت ایجاد کرده است
به منظور حفظ محرمانه ، اسامی و شناسایی اطلاعات تغییر یافته است. داستان ها و تجربیات آنها واقعی است.
ماه سپتامبر ماه آگاهی ملی پیشگیری از خودکشی است - زمانی برای اشتراک گذاری مجدد